یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

و از تمام تو تنها شب برایم مانده است.

و از تمام تو

تنها شب برایم مانده است

و چشم هایم
که خیالت را بهم می بافند
و در این تاریکی

نمی توان رمان های عاشقانه خواند

و آرام گرفت

از چشم هایم سیاهم همین برمی آید

که پشت پلک هایم پنهانت کنم

گریه کنم

گریه کنم

گریه کنم...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد