یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

نه زندگی نه مُردگی!!

باران می نویسه:

-دلتنگ نوشتنت بودم!چه خوب که برگشتی !

+دلتنگ دلتنگیت بودم !چه خوب که هستی!

-بی تو به سر نمی شود !

+ این دلم جای دگر نمی شود.

- باغ من و بهار من

 +خواب من و قرار من بی به تو بسر نمی شود.

.

.

.

.



حالا دیگر ادامه این شعرها را بایدیک دل سیر گریست.


بی تونه زندگی خوشم بی تونه مردگی خوشم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد