یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

خاک خورده...

باران می نویسه:

تردیدهام 

صبوری هام

کنکاش هام

بی قراری هام

نتیجه اش این بود؟؟؟


ازصحت و درستیش حالا بخندم یا گریه کنم .... بانو جان؟ 


 +خیلی وقته ک پستهام تو پیش نویس منتظر نشستن!

         حرفهای روی هم تلمبار شده. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد