یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

خدا را چه دیده ای !

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است 

خدا را چه دیده‌ای ری‌را !

شاید آنقدر بارانِ بنفشه بارید 

که قلیلی شاعر از پی گل نی 

آمدند، رفتند دنبال چراغ و آینه 

شمعدانی، عسل، حلقه‌ی نقره و قرآن کریم.

...

سرانجام باورت می‌کنند 

باید این کوچه‌نشینانِ ساده بدانند 

که جرم باد ... ربودن بافه‌های رویا نبوده است.

گریه نکن ری‌را 

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است.

دوباره اردی‌بهشت به دیدنت می‌آیم..


"سید علی صالحی"

+گریه نکن بانوی ایرانی!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد