یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

اول صبحی..!!!

تاوان فکر و خیالهای بی خود
 آخر شب،
 همین سردردهای مسخره ی اول صبحه

"عابیسم"
×××××××××××××××××××××××××××××××


من از اتفاق های بین مان می ترسم.
همین چیزهایی که تو فکر می کنی بی اهمیت هستند...

همین نگاه های سر سری تو...

لعنتی...
اینها چیزهایی که هستند که به راحتی می توانند من را عاشق کنند!


"علیرضا اسفندیاری"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد