یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

گاهی زود می رسم.....

گاهی زود می‌رسم

مثل وقتی که بدنیا آمدم

گاهی اما خیلی دیر

مثل حالا که عاشق تو شدم در این سن و سال

من همیشه برای شادی‌ها دیر می‌رسم

و همیشه برای بیچارگی‌ها زود

و آن‌وقت یا همه‌چیز به پایان رسیده است

و یا هیچ‌چیزی هنوز شروع نشده است

من در گامی از زندگی هستم

که بسیار زود است برای مردن

و بسیار دیر است برای عاشق‌شدن

من باز هم دیر کرده‌ام

مرا ببخش محبوب من

من بر لبه عشق هستم

اما مرگ به من نزدیک‌تر است ..


عزیز نسین