یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

همخواب لحدها

غم همین است

تو از من دوری

و من هر روز برای نوشیدن جرعه ای از حضورت

به ایستگاه قدیمیِ شهر میروم..!

بگذار تمام آدم ها فکر کنند دیوانه ام

ولی آنها که نمیدانند؛

تو با قطار رفتی و با تابوت برگشتی

این آدم را دیوانه که هیچ...

" همخواب لحد ها می کند ...! "


"مهدیه سجادی نژاد"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد