یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

پیری....

زمانی که

''خاطره هایت'' از

''امیدهایت'' قوی تر شد

پیر شدنت شروع می شود...!

حالا........

من سهمی از دنیا نمی خواهم
می خواستم......حالانمی خواهم.

رنگ بختم عینهوچشمام، سیاهه!

‏دوست داشتن یه نفر 

, حتی با وجود تموم دردا و سختیاش ;

 قشنگترین قسمت زندگی هر کدوممونه
//////////////

یه گوشه از جمجمه‌م

درست آخرین جایی که مرگ دستش بهش میرسه

خاطراتتو همونجا نگه میدارم!



همخواب لحدها

غم همین است

تو از من دوری

و من هر روز برای نوشیدن جرعه ای از حضورت

به ایستگاه قدیمیِ شهر میروم..!

بگذار تمام آدم ها فکر کنند دیوانه ام

ولی آنها که نمیدانند؛

تو با قطار رفتی و با تابوت برگشتی

این آدم را دیوانه که هیچ...

" همخواب لحد ها می کند ...! "


"مهدیه سجادی نژاد"