یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

قماری...

نبودی «تو» آن کس که من خواستم


تو را با «خیال» خود آراستم


خیالی که شعر مرا رنگ داد


به هر واژه ی شعرم آهنگ داد

.

.

قماری عجب بود و من «باختم»



+++حس و حالم خوش نیس! 

خدا را چه دیده ای !

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است 

خدا را چه دیده‌ای ری‌را !

شاید آنقدر بارانِ بنفشه بارید 

که قلیلی شاعر از پی گل نی 

آمدند، رفتند دنبال چراغ و آینه 

شمعدانی، عسل، حلقه‌ی نقره و قرآن کریم.

...

سرانجام باورت می‌کنند 

باید این کوچه‌نشینانِ ساده بدانند 

که جرم باد ... ربودن بافه‌های رویا نبوده است.

گریه نکن ری‌را 

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است.

دوباره اردی‌بهشت به دیدنت می‌آیم..


"سید علی صالحی"

+گریه نکن بانوی ایرانی!!!

زخم...

 زخم اگر صدا داشت

   تنت سرود بلندی می شد

شاعر:روزبه سوهانی


+باورمه.....

+++بارها به دنیا آمده ام

       تا دست کم

        یکی از من

   مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد .

ادامه دهنده....

باران می نویسه:

به هیچ وجه ادامه دهنده خوبی نیستم!

              اصلا نمیخوام خودم رو ادامه بدم!

             به چه بهانه ای یک انسان رو وارد این زندون بکنم ، که چه؟

 


+نمیخوام کسی ادامه دهنده منِ ناکامل، من باشه. 


++دنیا جای خوبی برای موندن و بزرگ شدن نیست. 

تو هم در این میانه گریه کن...

بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن

شرم را گاهی رها کن! عاشقانه گریه کن!


خوب می دانم دلت از دست خیلی ها پر است

پس خروشان شو! شبیه رودخانه گریه کن


هرچه را در سینه ات سنگین شده آزاد کن

من خودم سنگ صبورت! بی کرانه گریه کن


گریه گاهت هستم و در شکل های مختلف 

می کشم ناز تو را! پس نازدانه گریه کن


اشک بعد از هر خرابی مژده ی آبادی است

تا دلت لبریز باشد از جوانه گریه کن


رشته کوهی از هزاران شانه هستم پیش تو

این منِ مشتاق را شانه به شانه گریه کن


با نوازش های من آرام خواهی شد! بیا

شعر می خوانم تو هم در این میانه گریه کن


"محمد فرخ طلب فومنی"

خاک خورده...

باران می نویسه:

تردیدهام 

صبوری هام

کنکاش هام

بی قراری هام

نتیجه اش این بود؟؟؟


ازصحت و درستیش حالا بخندم یا گریه کنم .... بانو جان؟ 


 +خیلی وقته ک پستهام تو پیش نویس منتظر نشستن!

         حرفهای روی هم تلمبار شده. 

تا

باران می نویسه:


کاش نبودم

 تا 

به آرامش می رسیدی....



+ شاید علت این فرار کردنهات رو بدونم 

     شاید خودم را گول میزنم

     شایدم اونی نباشه که فکرمیکنم.

     شاید هزار جور شاید وباید دیگه ای زیر این همه حجم گریز باشه. 

                                            

                         اما شما ببخش. 

                         تمامِ من رو ببخش.

                                                 ببخش که ........