آنجایی که تو را با تنهایی های پیچ در پیچ رها بکنهبه فکرِ زخم زخمی خودش باشهقرار نداشته باشه!زخمی ِ زخمش باشی!قرارنداشته باشی!و بگذرهسخت ترین زجرش میدونی کجاست!؟اینکه -بدونه-