یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

یادم آرَد...

خواب نمی برد مرا، یار نمی خرد مرا، مرگ نمی درد مرا؛ آه چه بی بها شدم...

من حسرت خواب های بی تعبیرم...

باز زنده تر از خودم فقط من بودم × هی باختمو دوباره بازی خوردم
یک برگ برنده کاش تو دستم بود×ای کاش که یک بار منم میبردم
هرکس که به من رسید آتیشم زد × خاموش شدم بس که به من انگ زدند
من لال شدم بسه که به من نه گفتن× من سنگ شدم بس که به من سنگ زدن
از اول قصه سهم من تنهایی×از اول قصه با خودم درگیرم
خاموش ترینن ستاره بودن سخته×من حسرت خوابهای بی تعبیرم
من ساکت و ساده بودم و خط خوردم × تنها و پیاده بودم و باد شدم
از قاب بزرگِ زندگی جا موندم × از عکسای یادگاریم پاک شدم
هرکس که رسید اعتمادم رو کشت × هر کس که رسید قلبش از آهن بود
ای کاش که آسمون نگاهم میکرد × ای کاش یکی فقط یکی با من بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد